سایت رفع شبه شیعه واهلسنت
سایت رفع شبه شیعه واهلسنت
رفع شبه شیعه واهل سنت

 

بررسي آيه: « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ » و رضايت دائم خداوند از صحابه

طرح شبهه:

خداوند در قرآن كريم مى‌فرمايد:

وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَالَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏. التوبة / 100.

پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و افرادى كه به نيكى از آن‌ها پيروى كردند، خداوند از آن‌ها خشنود گشت، و آن‌ها (نيز) از او خشنود شدند و باغ‌هايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و اين است پيروزى بزرگ!.

خداوند در اين آيه از پيشى گيرندگان مهاجر و انصار كه خليفه اول و دوم نيز به طور قطع جزء آن‌ها هستند، رضايت دائمى خود را اعلام و به آن‌ها وعده بهشت داده است؛ اما شما با مطرح كردن قضيه هجوم به خانه فاطمه، غصب خلافت و... در حقيقت اين آيه را انكار مى‌كنيد و از افرادى كه خداوند به صورت دائم از آن‌ها راضى شده است، ناراضى هستيد و به آنان تهمت‌هاى ناروا مى‌زنيد.

نقد و بررسي:

استدلال به اين آيه براى تبرئه خلفا از هجوم به خانه وحى و غصب حق اميرمؤمنان علي عليه السلام و... بر دو محور استوار است: 1. رضايت دائمى خداوند از اصحاب؛ 2. وعده قطعى بهشت به آنان.

در توضيح و پاسخ به اين شبهه به چند نكته اشاره مى‌كنيم:

 

 

1. مقصود از (السابقون) چيست وكيست؟

2. عمل صالح و حفظ ايمان شرط ورود به بهشت:

3. رضايت دائم، با آيات ديگر در تضاد است:

4. پيامبران نيز محاسبه مى‌شوند:

5. خداوند، همسران رسول خدا (ص) را تهديد مى‌كند:

6. احتمال ارتداد صحابه در قرآن:

7. پشيما ني‌ها و آرزوي‌هاي ابوبكر و عمر:

8. وجود منافقين در ميان «السابقون الأولون» ادعاي اهل سنت را باطل مى‌ كند:

9. أبو الغاديه، در ميان (السابقون الأولون):

10. ثعلبه بن حاطب بدري، از (السابقون الاولون) و از بانيان مسجد ضرار:

11. قاتلان عثمان در ميان «السابقون الأولون»:

12. پيشگوئي از ارتداد اصحاب:

13. تلاش عمر بر تحريف آيه (السابقون الاولون):

 

1. مقصود از (السابقون) چيست وكيست؟

سبقت كه در اين آيه امتيازى بزرگ محسوب شده است؛ چه معنايى از آن اراده شده است؟ آيا صرفا اگر در مسلمان شدن فردى بر ديگرى تقدم داشته باشد، مصداق اين آيه خواهد بود؟ و يا افزون بر پذيرش اسلام امتيازاتى از قبيل پايبندى به دستورات خداوند و پيشتاز بودن در كارهاى خير و اطاعت و پيروى از رسول خدا صلى الله عليه وآله و در يك كلام در آزمون بزرگ مسلمانى پيروز شدن نيز لازم است؟.

دانشمند بزرگ اسلامى مرحوم سيد مرتضى رحمة الله عليه در اين باره مى‌فرمايد:

وأول ما نقوله: إن ظاهر هذه الآية لا تقتضي أن السبق المذكور فيها إنما هو السبق إلى اظهار الإيمان والاسلام واتباع النبي صلى الله عليه وآله، لأن لفظ ( السابقين ) مشتركة غير مختصة بالسبق إلى شئ بعينه.

وقد يجوز أن يكون المراد بها السبق إلى الطاعات، فقد يقال لمن تقدم في الفضل والخير: سابق ومتقدم. قال الله تعالى: (وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُون‏ ) (الواقعة / 10 و 11 ) فإنما أراد المعنى الذي ذكرناه، وقال تعالى: (ثمُ‏َّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنهُْم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنهُْمْ سَابِقُ بِالْخَيرَْاتِ ) (فاطر / 32 ) ويكون معنى قوله تعالى ( الأولون ) التأكيد للسبق والتقدم والتدبير فيه، كما يقال: سابق بالخيرات أول سابق.

وإذا لم يكن هاهنا دلالة تدل على أن المراد بالسبق في الآية إلى الإسلام فقد بطل غرض المخالفين وإذا ادعوا فيمن يذهبون إلى فضله وتقدمه أنه داخل في هذه الآية إذا حملنا على السبق في الخير والدين احتاجوا إلى دليل غير ظاهر الآية، وأنى لهم بذلك.

اقتضاى ظاهر آيه اين است كه مقصود، سبقت در اظهار ايمان و اسلام و پيروى از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نباشد؛ زيرا كلمه و لفظ (السابقون) معناى مشتركى دارد و به موضوع معينى اختصاص ندارد.

و از طرفى مى‌شود گفت: مقصود، سبقت در اطاعت و پيروى است؛ زيرا گاهى به افرادى كه امتيازى در خوبي‌ها و اعمال خير دارند گفته مى‌شود او بر ديگران سبقت گرفته و مقدم است.

خداوند مى‌فرمايد: سبقت گيرندگان مقدمند، آنان همان مقربانند. در اين آيه خداوند همان چيزى كه ما گفتيم اراده فرموده است. و در آيه ديگر مى‌فرمايد: سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه آنان را برگزيده بوديم به ميراث داديم؛ پس برخى از آنان بر خود ستمكارند و برخى از ايشان ميانه رو، و برخى از آنان در كارهاى نيك به فرمان خدا پيشگامند.

و معناى اين فرمايش خداوند (الْأَوَّلُونَ) در آيه مورد بحث تاكيد بر پيشتاز بودن و انديشه در آن است؛ همانگونه كه گفته مى‌شود: پيشتاز در خوبي‌ها، نخستين فرد انجام دهنده آن است.

بنابراين هنگامى كه در اين آيه دليلى نباشد که بتواند سبقت در اسلام آوردن را به عنوان امتياز معرفى كند، مقصود مخالفان باطل شده و هنگامى كه آيه را حمل بر سبقت در خيرات و دين كرديم، (و نه سبقت در اسلام آوردن) اگر بخواهند کسانى را که مدعى فضل و پيشگامى ايشان هستند (خلفا) را در اين آيه وارد کنند به ناچار نيازمند اين هستند كه دليلى غير از ظاهر آيه ارائه کنند؛ ولى چگونه مى‌توانند چنين دليلى بياورند؟!!!.

المرتضي علم الهدي، أبو القاسم علي بن الحسين بن موسى بن محمد بن موسى بن إبراهيم بن الإمام موسى الكاظم عليه السلام (متوفاي436هـ)، رسائل المرتضى، ج 3، ص 88، تحقيق: تقديم: السيد أحمد الحسيني / إعداد: السيد مهدي الرجائي، ناشر: دار القرآن الكريم – قم، 1405هـ.

2. عمل صالح و حفظ ايمان شرط ورود به بهشت:

در بسيارى از آيات قرآن خداوند ورود به بهشت و حضور در جمع شايستگان را به بعضى از بندگانش وعده داده است كه البته اين وعده بدون قيد و شرط نبوده و نيست؛ بلكه بهره ورى و استفاده از نعمت‌هاى عالم آخرت براى كسانى است كه شرايط حضور در ميعادگاه الهى را فراهم كرده باشند، به ديگر سخن آن‌كه اين وعده اختصاص به «السابقون الأولون» از مؤمنين ندارد؛ بلكه عام است و شامل هر مؤمن صالح و شايسته كردار مى‌شود؛ همچنانكه در آيه 72 سوره توبه مى‌فرمايد:

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَمَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏.

خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ‌هايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشت‌هاى جاودان (نصيب آن‌ها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اين‌ها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است!.

بى ترديد اين وعده الهى به مؤمنين هرگز سبب عصمت آن‌ها نشده و آن‌ها را از خطا و لغزش باز نخواهد داشت؛ از اين رو هرگز نمى‌تواند به صورت مطلق و دائمى باشد؛ بلكه خوشنودى خداوند از آن‌ها و در نتيجه رفتن به بهشت، بستگى به آينده آن‌ها و انجام عمل صالح دارد.

عالم نامدار و انديشمند بزرگ اسلامى شيخ طوسى رضوان الله تعالى عليه در اين باره مى‌نويسد:

على أنهم لو كانوا هم المعنيين بالآية [ السبق الي الإسلام لا الإيمان و السبق الظاهري لا الباطني] لم يمنع ذلك من وقوع الخطأ منهم ولا أوجب لهم العصمة لأن الرضي المذكور في الآية وما أعد الله من النعيم إنما يكون مشروطا بالإقامة على ذلك والموافاة به، وذلك يجري مجرى قوله " وعد الله المؤمنين والمؤمنات جنات تجري من تحتها الأنهار " (التوبة / 72) ولا أحد يقول إن ذلك يوجب لهم العصمة ولا يؤمن وقوع الخطأ منهم بل ذلك مشروط بما ذكرناه وكذلك حكم الآية.

اگر در اين آيه مقصود معناى ظاهر آن باشد كه سبقت در مسلمانى است، نه معناى باطنى كه افزون بر اسلام، سبقت در ايمان نيز لازم و مقصود است، اين تفسير از آيه باعث دور بودن از خطا و اشتباه و عصمت آنان نمى‌شود؛ زيرا رضايت خداوند و آنچه از نعمت‌هاى بهشتى وعده داده است مشروط به پايدارى در دين و وفادار ماندن به شرايط است، اين سخن در حقيقت مانند اين آيه است كه فرمود: خداوند به مردان و زنان مؤمن بهشت‌هايى وعده داده است كه نهرها از زير آن جارى است، كه البته صرفا نام مؤمن و مسلم را يدك كشيدن باعث مصون ماندن در برابر خطاها و اشتباهات نخواهد بود؛ بلكه ورود به اين جايگاه پر از ناز و نعمت بدون محقق شدن شرايط آن ميسر نخواهد شد.

الطوسي، الشيخ أبو جعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ) الرسائل العشر، ص 128، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين ـ قم.

در سوره بينيه به صراحت اعلام مى‌دارد كه شرط ورود به بهشت و رضوان ابدي، انجام اعمال صالح است:

إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئكَ هُمْ خَيرُْ الْبرَِيَّةِ. جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبهِِّمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَّضىِ‏َ اللَّهُ عَنهُْمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَالِكَ لِمَنْ خَشىِ‏َ رَبَّه‏. البينة / 7 و 8.

افرادى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترين مخلوقات (خدا) يند!. پاداش آن‌ها نزد پروردگارشان باغ‌هاى بهشت جاويدان است كه نهرها از زير درختانش جارى است هميشه در آن مى‏مانند! (هم) خدا از آن‌ها خشنود است و (هم) آن‌ها از خدا خشنودند و اين (مقام والا) براى كسى است كه از پروردگارش بترسد!.

چگونه مى‌شود خداوند از افرادى اعلام رضايت دائمى نمايد كه هر لحظه امكان سرزدن خطا و انجام اعمال غير صالح براى آن‌ها وجود دارد؟ آيا اين اعلام رضايت به معناى تأييد اعمال خلاف شرع آن‌ها نيست؟ و‌ آيا چنين وعده‌اى به منزله نشان دادن چراغ سبز به آن‌ها نخواهد بود و آن‌ها نسبت به انجام اعمال ناشايست ترغيب نخواهند شد؟

شيخ بزرگوار علامه طوسى رحمة الله عليه در اين باره مى‌نويسد:

وأيضا فإنه لا يجوز أن يكون هذا الوعد غير مشروط وأن يكون على الإطلاق إلا لمن علم عصمته ولا يجوز عليه شئ من الخطأ، لأنه لو عنى من يجوز عليه الخطأ بالإطلاق وعلى كل وجه كان ذلك إغراء له بالقبيح وذلك فاسد بالإجماع، وليس أحد يدعي للمذكورين العصمة فبطل أن يكونوا معنيين بالآية على الإطلاق.

برداشت و تفسير صحيح آيه اين است كه ورود به بهشت بدون شرط و مطلق نيست؛ مگر براى افرادى كه متصف به ويژگي عصمت باشند و خطائى از آنان سر نزند، و اگر اين وعده كه با قطعيت و حتمى بودن اعلام شده افراد خطاكار را هم شامل شود، نتيجه آن وادار كردن افراد به ارتكاب خطا و اشتباه است با اين توجيه كه مى‌گويد: من كه از نجات يافتگان هستم؛ پس آزادم. و اين عقيده و فكر به اجماع همگان فاسد است، و از طرفى هيچ كس براى افراد مورد نظر در آيه (السابقون الاولون) ادعاى عصمت نكرده است؛ پس بنا بر آنچه گفته شد آنان نمى‌توانند از مصاديق آيه باشند.

الطوسي، الشيخ أبو جعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ) الرسائل العشر، ص 128، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين ـ قم.

اين مطلب از سياق آيه «السابقون الألون» نيز به خوبى استفاده مى‌شود؛ زيرا آيات پيش و پس آن در مذمت منافقين وارد شده و آن‌ها را به خاطر اعمال زشت شان مذمت كرده است. پيش از آيه مى‌فرمايد:

الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَ نِفَاقًا وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلىَ‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ. وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَمًا وَ يَترََبَّصُ بِكمُ‏ُ الدَّوَائرَ عَلَيْهِمْ دَائرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ. التوبه / 97 و 98.

باديه‏نشينان عرب، كفر و نفاقشان شديدتر است و به ناآگاهى از حدود و احكامى كه خدا بر پيامبرش نازل كرده، سزاوارترند و خداوند دانا و حكيم است!

گروهى از (اين) اعراب باديه‏نشين، چيزى را كه (در راه خدا) انفاق مى‏كنند، غرامت محسوب مى‏دارند و انتظار حوادث دردناكى براى شما مى‏كشند حوادث دردناك براى خود آن‌هاست و خداوند شنوا و داناست!.

و بلا فاصله پس از آن نيز مى‌فرمايد:

وَمِمَّنْ حَوْلَكمُ مِّنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلىَ النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نحَْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبهُُم مَّرَّتَينْ‏ِ ثمُ‏َّ يُرَدُّونَ إِلىَ‏ عَذَابٍ عَظِيم‏.

و از (ميان) اعراب باديه‏نشين كه اطراف شما هستند، جمعى منافقند و از اهل مدينه (نيز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آن‌ها را نمى‏شناسى؛ ولى ما آن‌ها را مى شناسيم. بزودى آن‌ها را دو بار مجازات مى‏كنيم (: مجازاتى با رسوايى در دنيا، و مجازاتى به هنگام مرگ) سپس به سوى مجازات بزرگى (در قيامت) فرستاده مى‏شوند.

اين آيه صراحت دارد كه در ميان اهل مدينه نيز منافقانى وجود داشته است، حال چگونه ممكن است كه خداوند به عده‌اى وعده قطعى بهشت بدهد و بلا فاصله به همان‌ها گوشزد نمايد كه در ميان شما منافقينى هستند كه شما آن‌ها را نمى‌شناسيد و به آن‌ها وعده دو بار عذاب كردن بدهد؟

در نتيجه: منظور خداوند اين نيست كه هر كسى جزء «السابقون الأولون» بودند؛ حتى اگر پس از آن ايمان شان را از دست بدهند و هيچ عمل صالح نيز انجام ندهند، فقط به همين دليل كه جزء (السابقون الأولون) بوده‌اند، خدا از آن‌ها براى هميشه راضى است، و هرگز از آن‌ها خشمگين نمى‏شود هر چند كه زشت‌ترين اعمال را انجام داده باشند.

3. رضايت دائم، با آيات ديگر در تضاد است:

اگر رضايت خداوند از آن‌ها مقيد به عمل صالح نباشد و آن‌ها بدون قيد و شرط ( چه بعدها عمل صالح انجام دهند و چه كارهاى زشتى مرتكب شوند ) به بهشت بروند، آيات بسيارى از قرآن كريم تكذيب خواهد شد؛ از جمله خداوند در آيه 7 و 8 سوره زلزله مى‌فرمايد:

وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‏.

هر كس هموزن ذرّه‏اى كار بد كرده آن را مى‏بيند!.

اگر ادعاى اهل سنت پذيرفته شود، بايد بگوييم كه تمام مردم،‌ نتيجه اعمال بد خود را خواهند ديد، مگر آن‌هايى كه با پيامبر هجرت كرده‌اند كه اعمال بد آن‌ها حساب نشده و رضايت خداوند از آنان دائمى است! و اين مطلب با اين آيه و آيات ديگر قرآن در تضاد است.

اصلاً گناه افرادى كه بعدها به دنيا آمده‌اند چيست كه بايد ذره ذره اعمالشان، محاسبه شده و در برابر آن‌ها حسابرسى شوند؛ اما «السابقون الأولون» فقط به اين دليل كه در صدر اسلام زندگى مى‌كرده‌اند، هيچ يك از گناهانشان محسوب نشده و بي‌حساب به بهشت بروند؟!

و نيز خداوند در سوره حجرات مى‌فرمايد:

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير. الحجرات / 13.

گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است‏!.

اگر قرار باشد كه پيشى گيرندگان مهاجر و انصار بدون قيد و شرط؛ چه تقواى الهى پيشه كنند و چه اعمال ناشايست انجام دهند؛ در عين حال گرامى‌ترين افراد نزد خداوند باشند، اين آيه و بسيارى ديگر از آيات قرآن تكذيب خواهد شد!

و نيز اگر رضايت خداوند در اين آيه مطلق باشد، بايد تمام آيات قرآن را كه در باره وعده و وعيد و جزا و پاداش نازل شده است، تخصيص بزنيم. يعنى از هر كسى گناهى سر بزند، مجازات خواهد شد؛ مگر (السابقون الأولون) كه آن‌ها حتى اگر مرتد و يا منافق نيز بشوند‌، مجازات نخواهند شد.

قبول اين مطلب برابر است با لغويت شريعت و فرمان‌هاى خداوند؛ زيرا ثابت مى‌شود كه (السابقون الاولون) چه به شريعت اسلام پايبند باشد و چه نباشند، خداوند آن‌ها را به بهشت خواهد برد.

اگر منظور آيه اين باشد كه افرادى كه جزء (السابقون الأولون) بوده‌اند، هيچگاه گناه نكردند و لغزشى از آن‌ها صورت نگرفت و معصوم از دنيا رفتند، با اعتقادات اهل سنت نمى‌سازد و انكار بديهيات خواهد بود.

و اگر بگوييم كه منظور خداوند آن است كه آن‌ها گناه كردند، ستم كردند، مرتكب فسق و فجور شدند؛ اما در عين حال باز هم خدا از آن‌ها راضى است و آن‌ها را به بهشت خواهد برد، با بسيارى ديگر از آيات قرآن كريم در تضاد خواهد بود؛ زيرا خداوند در آيه 96 توبه مى‌فرمايد:

فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى‏ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقين‏.

خداوند (هرگز) از جمعيّت فاسقان راضى نخواهد شد!.

و نيز در آيه 57 و 140 سوره آل عمران مى‌فرمايد:

وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمين‏.

خداوند، ستمكاران را دوست نمى‏دارد.

اگر ادعاى اهل سنت را بپذيريم، بايد بگوييم كه خداوند از فاسقان و سمتگران راضى نيست؛ مگر از آن‌هايى كه با پيامبر هجرت كردند كه خداوند براى هميشه از آن‌ها راضى است و فسق و فجور آن‌ها هيچ تأثيرى در رضايت خداوند نخواهد داشت!!

و يا خداوند در سوره يونس مى‌فرمايد:

وَ الَّذينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون‏. يونس / 27.

افرادى كه مرتكب گناهان شدند، جزاى بدى به مقدار آن دارند و ذلّت و خوارى، چهره آنان را مى‏پوشاند و هيچ چيز نمى‏تواند آن‌ها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهره‏هايشان آن چنان تاريك است كه) گويى با پاره‏هايى از شب تاريك، صورت آن‌ها پوشيده شده! آن‌ها اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند!.

و نيز در سوره ذخرف مى‌فرمايد:

إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فىِ عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُون‏. الزخرف / 74.

مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه مى‏مانند.

اگر ادعاى اهل سنت درست باشد، بايد بپذيريم كه خداوند هر كسى را كه مرتكب گناه شود، مجازات مى‌كند، ذلت و خوارى چهره آنان را مى‌پوشاند، اهل دوزخ هستند و...؛ مگر افرادى كه جزء (السابقون الأولون) هستند كه آن‌ها هيچ يك از گناهانشان محسوب نشده و هرگز به جهنم نخواهند رفت؛ حتى اگر گناه اولين و آخرين بر گردن آن‌ها باشد!

4. پيامبران نيز محاسبه مى‌شوند:

طبق اعتقاد اهل سنت، خداوند از پيشى گيرندگان مهاجر و انصار براى هميشه راضى شده است و آن‌ها بدون حساب و كتاب وارد بهشت مى‌شوند؛ در حالى كه طبق آيات قرآن كريم حتى پيامبران نيز در قيامت از حساب و كتاب مستثنا نيستند و آن‌ها بايد حساب پس دهند. خداوند در سوره اعراف مى‌فرمايد:

فَلَنَسَْلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسَْلَنَّ الْمُرْسَلِينَ. الأعراف / 6.

به يقين، (هم) از افرادى كه پيامبران به سوى آن‌ها فرستاده شدند سؤال خواهيم كرد (و هم) از پيامبران سؤال مى‏كنيم!.

تا جايى كه خداوند پيامبران خود را تهديد مى‌كند كه اگر ذره‌اى به خداوند شرك بورزند، تمام اعمال نيكى كه تا به حال انجام داده‌اند، از بين خواهد رفت و از زيانكاران خواهند شد. در سوره انعام، پس از نام بردن هيجده نفر از پيامبران بزرگ خود مى‌فرمايد:

وَلَوْ أَشرَْكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كاَنُواْ يَعْمَلُون‏. انعام / 88.

و اگر آن‌ها مشرك شوند [مى‌شدند]، اعمال (نيكى) كه انجام داده‏اند، نابود مى‏گردد (و نتيجه‏اى از آن نمى‏گيرند).

و خطاب به خاتم پيامبران صلى الله عليه وآله وسلم مى‌فرمايد:

وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرين‏. الزمر / 65.

به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى‏شود و از زيانكاران خواهى بود.

و با تهديدى كه در سوره حاقه آمده است، جاى هيچ ترديدى را باقى نمى‌گذارد كه تفاوت و تبعيضى بين هيچ يك از بندگان نيست و همه بايد پاسخگوى اعمال خود باشند؛ حتى اگر برترين مخلوق و خاتم پيامبران باشد:

وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ. لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ. ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِين‏. فَمَا مِنكمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِين‏ الحاقة / 44 ـ 47.

اگر او سخنى دروغ بر ما مى‏بست، ما او را با قدرت مى‏گرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع مى‏كرديم، و هيچ كس از شما نمى‏توانست از (مجازات) او مانع شود.

هنگامى كه خداوند پيامبرانش را اين گونه تهديد مى‌كند، اهل سنت با چه تضمينى ادعا مى‌كنند كه خداوند از پيشى گيرندگان مهاجر و انصار براى هميشه راضى شده است و آن‌ها هر عمل زشتى انجام دهند، محاسبه نشده و به طور قطع بهشتى هستند؟!

از اين گذشته، خداوند در همين دنيا برخى از پيامبران بزرگ خود را فقط به خاطر ترك أولى (از ديدگاه اهل سنت گناه) مجازات‌هاى سختى كرده است.

حضرت آدم عليه السلام را به خاطر يك ترك اولى از بهشت برين اخراج كرد:

وَ قُلْنَا يََادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الجَْنَّةَ وَ كلاَُ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَاذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ.فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنهَْا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كاَنَا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكمُ‏ْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكمُ‏ْ فىِ الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلىَ‏ حِينٍ. فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ كلَِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم‏. البقره / 35 ـ 37.

و گفتيم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن و از (نعمتهاى) آن، از هر جا مى‏خواهيد، گوارا بخوريد (اما) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد.

پس شيطان باعث لغزش آن‌ها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد. و (در اين هنگام) به آن‌ها گفتيم: «همگى (به زمين) فرود آييد! در حالى كه بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود. و براى شما در زمين، تا مدت معينى قرارگاه و وسيله بهره بردارى خواهد بود.

سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت (و با آن‌ها توبه كرد) و خداوند توبه او را پذيرفت چرا كه خداوند توبه‏پذير و مهربان است.

و يونس را در كام نهنگ افكند:

وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى‏ فىِ الظُّلُمَتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنىّ‏ِ كُنتُ مِنَ الظَّلِمِينَ. فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نجََّيْنَاهُ مِنَ الْغَمّ‏ِ وَ كَذَالِكَ نُجِى الْمُؤْمِنِين‏. الأنبياء / 87 ـ 88.

و ذا النون [يونس‏] را (به ياد آور) در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت و چنين مى‏پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت ( امّا موقعى كه در كام نهنگ فرو رفت ) در آن تاريكي‌ها (ى متراكم) صدا زد: (خداوندا! ) جز تو معبودى نيست! منزّهى تو! من از ستمكاران بودم!.

ما دعاى او را به اجابت رسانديم و از آن اندوه نجاتش بخشيديم و اين گونه مؤمنان را نجات مى‏دهيم!.

و حضرت نوح را فقط به خاطر درخواست نجات فرزند گنهكارش، مؤاخذه مى‌‌كند:

وَنَادَى‏ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبّ‏ِ إِنَّ ابْنىِ مِنْ أَهْلىِ وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الحَْاكِمِينَ. قَالَ يَنُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيرُْ صَالِحٍ فَلَا تَسْئَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنىّ‏ِ أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ. قَالَ رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ مَا لَيْسَ لىِ بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لىِ وَتَرْحَمْنىِ أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِين‏. هود / 45 ـ 47.

نوح به پروردگارش عرض كرد: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده تو (در باره نجات خاندانم) حق است و تو از همه حكم‏كنندگان برترى!.

فرمود: اى نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است [فرد ناشايسته‏اى است‏]! پس، آنچه را از آن آگاه نيستى، از من مخواه! من به تو اندرز مى‏دهم تا از جاهلان نباشى!!

عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه مى‏برم كه از تو چيزى بخواهم كه از آن آگاهى ندارم! و اگر مرا نبخشى، و بر من رحم نكنى، از زيانكاران خواهم بود! »

چگونه است كه خداوند پيامبران بلند مرتبه خود را فقط به خاطر ترك اولي، اين چنين مجازات مى‌كند؛ اما صحابه را به خاطر اعمال ناشايستى همچون تهديد دختر رسول خدا به آتش زدن خانه‌اش، شكستن پهلو و شهادت فرزندش، نشستن بر مسند خلافت بدون آن كه شايستگى آن را داشته باشد، كنار زدن خليفه منصوب خداوند، بدعت‌هاى متعدد در دين اسلام و منحرف كردن آن از مسير اصلى اش و... نه تنها مجازات نمى‌كند؛ بلكه به آن‌ها وعده قطعى بهشت داده و رضايت ابدى خود را از آن‌ها اعلام مى‌دارد؟!

5. خداوند، همسران رسول خدا (ص) را تهديد مى‌كند:

شكى نيست كه برخى از زنان پيامبر؛ همچون سودة و... جزء اولين كساني بودند كه اسلام آوردند و طبق اعتقاد اهل سنت، بايد اين اشخاص بدون حساب و كتاب به بهشت بروند و خداوند براى هميشه از آن‌ها راضى است؛ اما با مراجعه به قرآن مى‌بينيم كه خداوند تمام زنان پيامبر را تهديد مى‌كند كه اگر كار خلافى از آن‌ها سربزند، چند برابر ديگران مجازاتشان خواهد كرد.

يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَكانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرا. الأحزاب / 30.

اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و اين براى خدا آسان است.

و به اتفاق مفسرين هنگامى كه حفصه دختر عمر، سرّى را كه رسول خدا صلى الله عليه وآله به او گفته و از وى خواست كه به ديگران نگويد؛ اما او راز پيامبر را با عايشه در ميان گذاشت و سپس هر دو تصميم گرفتند رسول خدا را اذيت كنند، خداوند آن دو را اين گونه تهديد كرده و دستور مى‌دهد كه از كار ناپسندشان توبه كنند:

إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَإِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْريلُ وَصالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ. التحريم / 4.

اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست؛ زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان پس از آنان پشتيبان اويند.

قرطبي، مفسر مشهور اهل سنت در تفسير اين آيه مى‌نويسد:

قوله تعالى: ( وإن تظاهرا عليه ) أي تتظاهرا وتتعاونا على النبي صلى الله عليه وسلم بالمعصية والايذاء.

معنى اين فرمايش خداوند: ( وإن تظاهرا عليه ) اين است كه اگر شما دو نفر به كمك يكديگر پيامبر را با نا فرمانى واذيت وآزار مورد بى مهرى قرار دهيد.

الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671، الجامع لأحكام القرآن، ج 18، ص 189، ذيل آيه، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

و سمرقندى نيز مى‌نويسد:

ثم قال * ( وإن تظاهرا عليه ) * يعني تعاونا على أذاه ومعصيته فيكون مثلكما كمثل امرأة نوح وامرأة لوط تعملان عملا تؤذيان بذلك رسول الله صلى الله عليه وسلم.

( وإن تظاهرا عليه ) يعنى با كمك همديگر رسول خدا را اذيت يا نافرمانى كنيد، كه در اين صورت داستان شما همانند داستان همسر نوح و لوط خواهد بود كه با اعمالشان پيامبر خدا را اذيت مى‌كردند.

السمرقندي، نصر بن محمد بن أحمد أبو الليث (متوفاي367 هـ)، تفسير السمرقندي المسمى بحر العلوم، ج 3، ص 446، ذيل آيه، تحقيق: د. محمود مطرجي، ناشر: دار الفكر - بيروت.

شيعه و سنى اتفاق دارند كه مقصود از آن دو زن حفصه و عائشه است؛ همانگونه كه بخارى نوشته است:

عَنْ عُبَيْدِ بْنِ حُنَيْن، أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاس رضى الله عنهما يُحَدِّثُ أَنَّهُ قَالَ مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنْ آيَة، فَمَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً لَهُ. حَتَّى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَلَمَّا رَجَعْتُ وَكُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إِلَى الأَرَاكِ لِحَاج

نظرات شما عزیزان:

دختر جنوبی
ساعت10:17---3 مهر 1391
وبلاگ زیبای داری به منم سر بزن با تبادل لینک موافقی تو نظرات بگو
یا علی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, توسط سیدمیناموسوی